پسر جوان درمیانه نقشه تجاوز به فکر نجات دختر ساده لوح افتاد

ساخت وبلاگ
هتک حرمت دوستم وسوسه ام کرد که این دختر را به محلی خلوت بکشانم / او را به خانه باغ بردم
“،  در این مدت دوستم وسوسه ام می کرد که این دختر بیچاره را به محلی خلوت بکشانم و سرش کلاه بگذارم. با این که نمی خواستم در این حد مرتکب گناه بشوم اما تحت تاثیر حرف های تحریک آمیز دوستم نقشه ای کشیدیم و دختر بیچاره را به بهانه گفت وگو و تصمیم گیری برای ازدواج به خانه باغ کشاندم.

دختر نوجوان در چنگ ما گرفتار شده بود و راه گریزی نداشت. او اشک می ریخت و التماس می کرد رهایش کنیم.

اما من و دوستم برای رسیدن به نیت های پلید خود به مرحله ای از پستی و رذالت رسیده بودیم که از انجام گناه و معصیت ابایی نداشتیم.

جوان ۲۲ ساله در مرکز مشاوره پلیس تایباد گفت: دختر ۱۶ ساله مثل ابر بهاری اشک می ریخت دوستم به سراغش رفت و با تهدید و توسل به زور قصد داشت کشان کشان او را به داخل اتاق انتقال دهد. دلم برای افسانه سوخت.

من افسانه را از چنگ او نجات دادم و همراه این دختر از خانه باغ فرار کردیم. اما دوستم همچنان در تعقیب ما بود و با تهدید چاقو برایم خط و نشان می کشید.

چون راه گریزی به نظرم نمی رسید و از طرفی نمی خواستم مشکلی برای او به وجود بیاید با دیدن خودروی گشتی پلیس کمک خواستم و ماموران انتظامی دوستم را دستگیر کردند. الان وجدانم راحت است و فقط طلب استغفار می کنم.

همشهری

ایران حادثه...
ما را در سایت ایران حادثه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کامران خنجی iranhadese بازدید : 134 تاريخ : چهارشنبه 27 مرداد 1395 ساعت: 18:39